مهمانخانه جامائیکا
نویسنده:
دافنه دو موریه
مترجم:
محمدمهدی پورکریم
امتیاز دهید
✔️ مری دختر یتیمی است که مزرعه مادری را ترک میکند تا نزد خالهاش، که سابقاً دختری جوان و شاد بود و حالا متأهل است، برود. زن و شوهر در محلی بایر و متروک و کاملاً پرت افتاده زندگی میکنند، زیرا کامیونهای حمل بار دیگر جلو «مهمانخانه جامائیکا» توفق نمیکند. مری متوجه میشود که شوهرخالهاش مردی دائمالخمر، خشن و تندخوست و با دیدن خالهاش که به خاطر وحشت نیمه دیوانه شده است، خشمش برانگیخته میشود. ولی صاحب مهمانخانه دستاندرکار چه تجارت پلیدی است؟ مری چنان برای رها ساختن خالهاش از چنگال آن مرد بیتاب است که خود را ناگزیر از کشف حقیقت میبیند. افسوس که مسئله فقط به قاچاق محدود نمیشود. ملاقاتکنندگان مرموزی که شبانه برای میگساری میآیند از جنایت نیز ابایی ندارند. صحت این امر در یک شب دلگیر کریسمس بر دختر جوان ثابت میشود: شوهرخالهاش رهبری گروهی دزد را برعهده دارد که موجب غرق شدن کشتیها میشود.
ولی میان جِم ، برادر کوچک شوهرخالهاش که مری دلباخته او شده است، و کشیش زالی که گهگاه دختر جوان او را بر سر راه میبیند چه ارتباطی وجود دارد؟ کشف واقعیت مری را به خطر میاندازد...
در این رمان، که با موفقیت چشمگیری مواجه شد، سبکی بسیار جذاب با درکی ناب از حال و هوا و توصیفات داستان، درهم میآمیزد.
333صفحه
ولی میان جِم ، برادر کوچک شوهرخالهاش که مری دلباخته او شده است، و کشیش زالی که گهگاه دختر جوان او را بر سر راه میبیند چه ارتباطی وجود دارد؟ کشف واقعیت مری را به خطر میاندازد...
در این رمان، که با موفقیت چشمگیری مواجه شد، سبکی بسیار جذاب با درکی ناب از حال و هوا و توصیفات داستان، درهم میآمیزد.
333صفحه
آپلود شده توسط:
teekany
1388/12/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مهمانخانه جامائیکا
می نویسم تا بمونم اگر نموندم .... مهم نیست .مهم نوشتنه..
سریالش قشنگ تر بود.
عالیه
اين كتاب رو هم قبلا 3 بار خوندم و از توصيفهاي زيبا و بي نقص و جاذبه كتاب لذت فراوان بردم
ممنون كه اين كتاب رو گذاشتين
نسخه ترجمه شده اي كه من دارم خيلي قديميه به طوري كه همه برگهاش به صورت كاهي هستن و اگر بد باهاش برخورد كني پودر ميشن
خيلي خوشحالم كه نسخه كامپيوتري اش رو پيدا كردم
كتابهاي ديگر دافنه دوموريه مثل دختر عموي من راشل، تجارت ننگ و ... هم خيلي قشنگن
خيلي آموزنده هستن ولي بزرگترين نكته اي كه تو همه كتاباي دافنه دوموريه مشتركه اينه كه توش بهت ياد ميده به هركس يا هرچيزي اعتماد نكن و نميشه آدمها را به راحتي شناخت